ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
ببین ای بانوی شرقی ، ای مثل گریه صمیمی
همه هرچی دارم اینجاست ، تو این خورجین قدیمی
خورجینی که حتی تو خواب از تنم جدا نمیشه !
مثل اسم و سرنوشتم ، دنبالم بوده همیشه
بانو بانو ، بانوی شرقیه من ، ای غنی تر از شقایق
مال تو ارزونیه تو ، خورجینه قلب
این عاشق
خورجینم اگه قدیمی ، اگه بی رنگ و پاره
برای تو اگه حتی ارزش بردن نداره ، باسه من بود و نبوده ، هرچی که دارم همینه
خورجینی که قلب این عاشق ترین مرد زمینه
توی این خورجین کهنه شعر عاشقانه دارم
برای تو و به اسمت ، یک کتاب ترانه دارم
یه سبد گل دارم اما ، گل شرم و گل خواهش
تنی از عاطفه سیراب ، تنی تشنه ی نوازش
این بوی غریب راه نیست ، بوی آشنایه عشقه
تپش قلب زمین نیست این صدا صدای عشقه
اسم تو داغیه شرمه تو فضای سرد خورجین
خواستن تو یه ستارست پشت این ابرای سنگین
شعر : ایرج جنت عطایی
سلام به همه ی دوستانم
عشق . نمی دانم فاصله ی عشق و عادت چقدر می تواند باشد ، ولی این را خوب می دانم که به دست آوردن عشق و فراموش کردن آن فقط در دست خود آدم است . وقتی نیازمندش باشی به جستجویش می شتابی و زمانی هست که می باید فراموشش کنی . شاید دست تقدیر باشد که با انسان چنین می کند و شاید هم مقصر خود آدمی باشد ، مقصر در انتخاب یا رفتار . شاید هم تا ابد آن عشق را داشته باشی ، و زمان ، این بعد مجهول که کمک فراوانی در یافتنش و فراموش کردنش می کند . می دانم و همچنین متنفرم از اینکه بخواهم عشق و محبت را از کسی گدایی کنم. نیازمندش هستم ولی باید آنها را بین دو انسان بنا کرد نه طلب . و نمی دانم فاصله ی عشق و عادت چقدر می تواند باشد . شاید به اندازه ی یک نگاه یا شنیدن صدای آشنا و یا ...
بگذریم
ممنونم که توی این مدت که نبودم به وبلاگم سر زدید ، off گذاشتید و نظر دادید . قصد نداشتم تا آخر ترم وبلاگ را به روز کنم ، ولی آمدم .
به وبلاگم قسمتهایی را اضافه کرده ام . دفتر یادبود که چیزی از شما دوستان به یادگار برایم بماند . قسمت بایگانی که در آن عنوان نوشته هایم وجود دارد و برای دسترسی سریع تر به مطالب وبلاگم هست .
جا دارد از جاوید ، رز سفید ، آوا ، مهدی ( گنجینه سخن ) ، مهدی (دفتر عشق) ، حسن ، بهنام ، گروه یاران ، دختر و پسر کوچولو ، جهرم بوی ، آرش و کاملیا و ... تشکر کنم و بیشتر از همه از میلاد .
خیلی از بچه ها با تغییر بلاگ اسکای بی خیال وبلاگشون شدند وجای دیگه وبلاگ درست کردند . بعضیها هم که دیگه به کل بی خیال شدند . مثل ستاره ، راستی خبری دیگه ازش نیست .
راستی دیگه فونت ترافیک برای وبلاگ نیاز نیست همه نوشته ها با تاهما شد .
شاد باشید و خندان زیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد .
و نمی دانم عشق و عادت را چگونه باید از هم تشخیص داد ؟ شاید زمان و مقداری هم صبر راهی باشند برای رسیدن به جواب .
خدایا خیلی با حالی . تنهام نذار .