گامی به پیش!

شیخ ابوسعید یکبار به طوس رسید. مردمان از شیخ استدعاء مجلس کردند ، شیخ اجابت کرد ؛ بامداد در خانقاه ِ استاد  تخت بنهادند و مردم می آمدند و می نشستند. چون شیخ بر تخت شد و مقریان قرآن برخواندند و مردم می آمد چندانکه کسی را جای نماند ، مُعََرف برخاست و گفت : خدایش بیامرزد که هر کسی از آنجا که هست یک گام فراتر آید.

شیخ گفت : و صلی الله علی محمد و آله اجمعین ؛

و دست به روی فرود آورد و گفت : هرچه ما خواستیم گفت و جمله ی پیغامبران بگفته اند او بگفت ، خدایش بیامرزد که هرکسی از آنجا که هست یک گام فراتر آید.

چون این کلمه بگفت از تخت فرود آمد و آن روز بیش از این نگفت.

 

کتاب اسرار التوحید

باب دوم ، فصل دوم

اثر محمد بن منور