خورجین

 

ببین ای بانوی شرقی ،  ای مثل گریه صمیمی

همه هرچی دارم اینجاست ، تو این خورجین قدیمی

خورجینی که حتی تو خواب از تنم جدا نمیشه !

مثل اسم و سرنوشتم ، دنبالم بوده همیشه

بانو بانو ، بانوی شرقیه من ، ای غنی تر از شقایق

مال تو ارزونیه تو ، خورجینه قلب

این عاشق

خورجینم اگه قدیمی ، اگه بی رنگ و پاره

برای تو اگه حتی ارزش بردن نداره ، باسه من بود و نبوده ، هرچی که دارم همینه

خورجینی که قلب این عاشق ترین مرد زمینه

توی این خورجین کهنه شعر عاشقانه دارم

برای تو و به اسمت ، یک کتاب ترانه دارم

یه سبد گل دارم اما ، گل شرم و گل خواهش

تنی از عاطفه سیراب ، تنی تشنه ی نوازش

این بوی غریب راه نیست ،  بوی آشنایه عشقه

تپش قلب زمین نیست                      این صدا صدای عشقه

اسم تو داغیه شرمه                                    تو فضای سرد خورجین

خواستن تو یه ستارست                                                 پشت این ابرای سنگین

 

شعر : ایرج جنت عطایی

 

سلام به همه ی دوستانم

عشق . نمی دانم فاصله ی عشق و عادت چقدر می تواند باشد ، ولی این را خوب می دانم که به دست آوردن عشق و فراموش کردن آن فقط در دست خود آدم است . وقتی نیازمندش باشی به جستجویش می شتابی و زمانی هست که می باید فراموشش کنی . شاید دست تقدیر باشد که با انسان چنین می کند و شاید هم مقصر خود آدمی باشد ، مقصر در انتخاب یا رفتار . شاید هم تا ابد آن عشق را داشته باشی ، و زمان ، این بعد مجهول که کمک فراوانی در یافتنش و فراموش کردنش می کند . می دانم و همچنین متنفرم از اینکه بخواهم عشق و محبت را از کسی گدایی کنم. نیازمندش هستم ولی باید آنها را بین دو انسان بنا کرد نه طلب . و نمی دانم  فاصله ی عشق و عادت چقدر می تواند باشد . شاید به اندازه ی یک نگاه یا شنیدن صدای آشنا و یا ...

 

بگذریم

ممنونم که توی این مدت که نبودم به وبلاگم سر زدید ، off  گذاشتید  و نظر دادید . قصد نداشتم تا آخر ترم وبلاگ را به روز کنم ، ولی آمدم .

به وبلاگم قسمتهایی را اضافه کرده ام . دفتر یادبود که چیزی از شما دوستان به یادگار برایم بماند . قسمت بایگانی که در آن عنوان نوشته هایم وجود دارد و برای دسترسی سریع تر به مطالب وبلاگم هست .

جا دارد از جاوید ، رز سفید ، آوا ، مهدی ( گنجینه سخن ) ، مهدی (دفتر عشق‌) ، حسن ، بهنام ، گروه یاران ، دختر و پسر کوچولو ، جهرم بوی ، آرش و کاملیا و ... تشکر کنم و بیشتر از همه از میلاد .

خیلی از بچه ها با تغییر بلاگ اسکای بی خیال وبلاگشون شدند وجای دیگه وبلاگ درست کردند  . بعضیها هم که دیگه به کل بی خیال شدند . مثل ستاره ، راستی خبری دیگه ازش نیست .

راستی دیگه فونت ترافیک برای وبلاگ نیاز نیست همه نوشته ها با تاهما شد .

شاد باشید و خندان زیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد .

و نمی دانم عشق و عادت را چگونه باید از هم تشخیص داد ؟ شاید زمان و مقداری هم صبر راهی باشند برای رسیدن به جواب .

خدایا خیلی با حالی . تنهام نذار .